علی عزیزمعلی عزیزم، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره
ایمان کوچولوایمان کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

سرباز کوچولوها

صبحانه ساعت 12:30 شب

1391/8/14 17:21
نویسنده : مامانی
160 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مهربونم. چطوری عزیز دلم؟

دلم واسه نوشتن برات یه ذره شده بود. یه دو، سه روزی که وقتی لالا می کردی خودم هم بیهوش می شدم. بعدشم رفتیم شمال و تازه دیشب برگشتیم. الان گل مامان لالا کرده و من یه کوچولو وقتم آزاد شده که براش بنویسم.

عروسکم خاطرات این چند روز را با عکس های قشنگت برات می نویسم تا وقتی بزرگ شدی و این نوشته ها رو خوندی عکس های وروجک بازی هات رو ببینی و ببینی خدا چه گلی به من و بابایی داده.

اول از همه اینکه سه شنبه رفتیم خونه بابا حاجی و شما تا رسیدی به عمو مسعود گفتی که من پپزا(پیتزا) و نوشابه و سیب زمینی می خوام. عمویی هم که خیلی خیلی دوست داره زنگ زد تا واسه نفس مامان پپزا بیارن.

واسه اولین بار تقریباً نصف بیشتر پیتزا رو خوردی. فدات بشم که انقدر گرسنه بودی نی نی من.  1

اینجا هم داری دنبال بقیه سیب زمینی ها می گردی موش کوچوو

2

و اما چهار شنبه که مامانی داشت واسه مسافرت وسیله جمع می کرد. از صبح تا شب که حسابی به خدمتم رسیدی و از خجالتم در آمدی. شب هم ساعت ١٢:٣٠ گفتی مامانی من صبحانه می خوام، یه صبحانه کامل. واسه خودت سفره انداختی و لقمه می گرفتی و تند تند با چایی می خوردی. منم می خواستم زود بخوابم چون قرار بود ساعت ٤ صبح حرکت کنیم که به لطف شما فقط یک ساعت تونستم لالا کنم.

خودت و ببین چه شکمو شدی،

3

5

5

اینم ساعت یک و نیم که شما لالا کردی.

5

 

  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

عمه جون
17 آبان 91 7:40
دلم واسه علی جونم یه ذره شده.....