علی عزیزمعلی عزیزم، تا این لحظه: 14 سال و 9 روز سن داره
ایمان کوچولوایمان کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

سرباز کوچولوها

روز پر ماجرا

سلام عشق کوچولوی مامان. قند عسلم چطور مطوری ؟ ماه مامان امروز بعد از اینکه وسایل بابایی رو جمع کردیم و برات نوشتم که حسابی آقا و بزرگ شدی، تا شب کارهایی کردی که کلاً از گفته ام پشیمون شدم. نی نی عسلی بابا که آمد خونه و چمدانش رو جمع کرد و رفت دانشگاه شما هم به معنای واقعی پسر بودنتون را به من ثابت کردی. عروسکم اول از همه که تا خواستم خونه رو جارو کنم، اومدی و جارو رو گرفتی و شروع کردی به جارو کردن، البته جارو کردن ماشینتون و میز پذیرایی. بعدشم پمپرز مبارک رو در آوردی و تختتون رو حسابی خیس فرمودید. در مرحله بعد کمد اتاقتون رو مثل نردبون می گرفتید و می رفتید، بالا و وسایل کمد بود که توی سر مامانی پرتاب می شد. و سپس بعد از این...
25 مهر 1391

باباییم داره میاد پیشم

سلام  نفس مامان. چطوی گل پسری؟ بالاخره بعد از چند روز برگشتیم خونه. دلم واسه نوشتن برات یه ذره شده بود عروسک مامان. گل پسری این چهار، پنج روزی که بابایی نبود خونه بابا جون و باباحاجی بودیم. شما که کلی کیف کردی و بهت خوش گذشت. کلی آتش سوزی و پارک و شیطونی. شیرینی مامان، امشب بالاخره بابایی میاد، من که دلم براش خیلی تنگ شده فکر کنم وروجک خان هم همینطور . ولی حیف که انقدر خسته بودی که ساعت ٧ خوابیدی و فکر هم نکنم که بیدار بشی . آخه امروز از صبح با بابا جون آمدیم خونه، مامان طبق معمول مشغول تمییز کردن خونه شد و شما هم با باباجون مشغول بازی شدی. برای  بابا جون زیاد دعا کن گلم ، خب قلبش مریضه و...
24 مهر 1391

بدون تو هیچم

علی خوبم دوستت دارم، تا ابد، تا همیشه ،تاهنوز،،، پسرکم از خدا می خواهم که همیشه نگهدارت باشد، عاقبت به خیر، سلامت و سعادتمند باشی. کسی که با صدای تپش قلبت زندگی می کند.                                                                مامانی ...
19 مهر 1391