علی عزیزمعلی عزیزم، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره
ایمان کوچولوایمان کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 29 روز سن داره

سرباز کوچولوها

مامان در اداره

سلام پسرهای خوب مامانی، حالتون چطوره عزیزترین های من امروز تقریبا یک ماهی میشه که مرخصی من تمام شد و دارم میام سر کار، چند روز اول خیلی سخت بود همش نگرانی و استرس ولی خدا رو شکر همه چیز خوب پیش میره. مامان جون و بابا جون همه جوره دارن بهم کمک میکنن. واقعا دستشون درد نکنه و خسته نباشن. نمی دونم کی و چه جوری باید از خجالتشون در بیایم. عسل های مامان دیگه پیش بابایی و مامانی عادت کردن، ایمانی که انقدر به بابا جون و مامان جون وابسته شده که وقتی می خوان از خونه ما برن ایمان کوچولو میچسبه بهشون و کلی می گه دد، دد ایمان کوچولو و علی کوچولو دیروز سرما خوردن و امروز بابایی و مامانی زحمت کشیدن و شما رو بردن دکتر. ایمانی حالش بد تر از علی عسلیه...
15 بهمن 1393

بعد از کلی تاخیر اومدم

سلام پسر کوچولوهای مامان، بعد از کلی تاخیر بازم اومدم پیشتون، دلم واسه وبلاگ علیم یه ذره شده بود.پسر های نازم الان لالا کردین ، ایمانی گه تازه رفته تو شش ماه تو اتاق خودشه و علی نازم که چهار سال و چهار ماهشه بغل من و بابا خوابیده،ایمان مامان یازدهم فروردین اومد پیش داداشیش و کلی علی کوچولو رو خوشحال کرد. علی من خیلی با قضیه برادر  بزرگ بودن خوب کنار اومد و همه نگرانی های 'مامان رو بر طرف کرد. دوستتون دارم نفس های مامان
23 شهريور 1393

عیدتون مبارک نی نی ها

سلام گل پسرهای مامان. چطورید وروجک ها. عیدتون مبارک باشه و ان شااله همیشه شاد و سلامت باشید. علی آقای عسل مامان که دیگه حسابی منتظر داداشیشه و هر روز می گه مامان چند شب دیگه بخوابم نی نی میاد؟ از الانم که می که من کلاس اسکیت و نقاشی اصلا نمیرم چون شاید داداشی گریه کنه و منو بخواد. قربونت برم پسر مهربون شیطون بلا داداشیه علی آقا هم که به احنمال زیاد اسمش آقا امینه دوشنبه(٥ روز دیگه) خدا بخواد میاد و ما رسما می شیم یه خانواده ٤ نفری. قربون هر دو تا تون مامانی بشه که هر دوتایی مثل هم وروجک و بلایید. دیروز رفتم کارهای بانک خون نی نی رو انجام دادم البته نصفه. امروزم با فیلمبردار بیمارستان هماهنگ کردم که خداکنه همه چیز درست بشه آخه چون ت...
6 فروردين 1393

استرس علی کوچولو و هفته 31 فندق خان

سلللللاااامممم. نی نی های ناز مامان، دلم براتون یه ذره شده بود. این روزها حسابی سر مامانی شلوغه. دیگه فندق خان که حسابی بزرگ شده و چیزی به اومدنش نمونده، تقریبا ٧ هفته دیگه. علی اقا هم که همه وقت مامانی رو می گیره و تمام مدت باید یا با هم بازی کنیم یا نقاشی و.... این روزها علی کوچولوی ما یه کم مریض بود و یه چند باری هم رفت دکتر. خانم دکتر البته گفت که پسری ما یه کم می ترسه و استرس داره و هیچ مشکل جسمی نداره. خدا رو شکر، مامانی خیلی نگرانش بود. همش فکر می کنم این حالت های پسری به خاطر نی نی کوچولوییه که هنوز نیومده،  از خدا  می خوام که هر سه تامون رو کمک کنه. پسری ها دیگه نزدیک عیده و ممکنه سر مامان شل...
20 بهمن 1392

ترم جدید کلاس نقاشی و هفته 27 نی نی

سلام عمر مامان چطوری علی ماه من. نمی دونی این روزها چقدر شیرین زبون و آقا شدی انقدر که دلم می خواد واقعا بخورمت.  پسر گلم، مرد مامان، بالاخره شوفاژهای سرا درست شد و شما ترم جدید کلاس نقاشیت شروع شد. علی مامان، جلسه اول که نیم ساعتی گریه کردی و کلی داد و بیداد با مربی هات ولی با خرید یه اسباب بازی اروم شدی و نیم ساعتی سر کلاس رفتی. جلسه دوم هم دم در نشستی که از من جدا نشی اما دیروز باورم نمی شد دویدی تو کلاس و نشستی پیش بچه ها. مربیت که در رو هم بست من دیدم هیچ صدایی از جیغ و فریادهای علی آقا نمید. عزیزترینم دیگه واقعا آقا شدی ها. انقدر خوشحال شدم که نگو . از کلاس هم که اومدی بیرون گفتی مامان من کمک کاره خانم مربیمم................. ...
19 دی 1392

دوستتون دارم نی نی ها

سلام سرباز کوچولوهای مامان حالتون امیدوارم همیشه همیشه خوب باشه. علی مامان که خوب خوب ماشااله با اون زبون شیرینش که هر روز به من می گه مامانی ممنونم که مامان من شدی بدون تو اصلا نمی تونستم زندگی کنم. فدات بشم دیروز با هم رفتیم کلاس زبان و واسه ترم جدید اسمتو رزرو کردیم، البته یه کلاس زبان دیگه که شما هم می گی من که نمیرم. فندق کوچولو هم از تکون هایی که می خوره معلومه که خوب و سر حاله و منتظره تا زود زود بیاد پیش داداشیش. دیگه ماه شش هم داره تموم می شه و عسل مامان داره واسه خودش مردی می شه ها. نفس های مامان به اندازه تمام دنیا دوستتون دارم .   
27 آذر 1392

علی آقای کمک کاره

سلام نفسم. علی خوبم. مهربونم از ته دل عاشقتم این روزها دیگه حسابی یه مرد کوچولو شدی و با اون زبون شیرینت ادم دلش می خواد بخورتت. عروسکم خیلی خیلی مهربونی. همش می گم خدا کنه داداشی هم مثل علی کوچولو مهربون باشه که حتما هست تا برای هم داداش های خوبی باشید. پسر گلم دیروز به مامان گفتی مامانی من بزرگ بشم می خوام هیچ کاره بشم تا همش پیش تو باشم اگر هم بخوام برم سر کار می خوام کمک کاره ی تو بشم تا هر کاری داشتی کمکت کنم. یه عالمه دوست دارم چون که خیلی ماهی عزیزکم. راستی گلم داری کلاس زبان میری که واقعا باورم نمی شد انقدر استعداد تو زبان داشته باشی. کلاس نقاشیت هم تموم شد و باید برای ترم جدید ثبت نام کنیم خدا رو شکر که توی دوتا کلاس عالی ...
14 آذر 1392

نی نی مون پسملی شد

سلام نی نی های ناز مامان حال دوتاتون که خوبه خوبه ان شااله. بالاخره با بابایی یک شنبه رفتیم سونو و نی نیمون جنسیتش معلوم شد. نی نی ناز ما یه گل پسره مثل علی آقا. علی گلم که فهمید کلی ذوق کرد و جیغ کشید البته ایشون از اول هم می گفتن نی نی پسره و اسمش عباس اقاس. از ته ته ته دلم برای علی کوچولو خوشحالم که یه داداشی ناز براش میاد. امید وارم همیشه سالم و صالح باشید و همیشه همیشه پشت و یاور همدیگه . یه دنیا دوستتون دارم
14 آذر 1392

محرم 92

  حسین جان "سائل" و "سینه زن" و "سیب" "سحر" "سوره فجر" "سوز دل"بهر عزای تو دمادم داریم "هفت سین"گرمت جور همیشه آقا ما فقط یک" سفر کرببلا "کم داریم ...
22 آبان 1392